امیدرضا میرصیافی را به خاطر می آورید
امید رضا میرصیافی، فعال فرهنگی و وبلاگنویس اصفهانی بود که به دلیل مطالبی که در وبلاگ «روزنگار» منتشر ساخته بود، ۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ دستگیر و پس از طی ۴۱ روز بازداشت با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
وی در آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه زندان، و به اتهام توهین به رهبر قبلی و فعلی رژیم جمهوری اسلامی به دوسال حبس محکوم گردید.
در کمال ناباوری، وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ در زندان اوین و در سن ۲۸ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت.
درخواست کالبد شکافی وکیل وی، رد شده و بلافاصله جسد وی را به خاک سپردند.
برادر وی وضعیت جسد او را اینگونه توصیف میکند:
ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد.
من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لختههای خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتفها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشت، طوری که آن ملافهای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر.
بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند. فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند میگفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویلتان ندهند. من هم آنجا گفتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند. موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو میدادند هنوز گوشش داشت خونریزی میکرد. در حالی که این ها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و در بیمارستان لقمان فوت کرده است!
از او به عنوان اولین و تنها وبلاگنویسی که در زندان اوین درگذشته است یاد می شود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
وی در آبان ماه همان سال از سوی دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به شش ماه زندان، و به اتهام توهین به رهبر قبلی و فعلی رژیم جمهوری اسلامی به دوسال حبس محکوم گردید.
در کمال ناباوری، وی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ در زندان اوین و در سن ۲۸ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت.
درخواست کالبد شکافی وکیل وی، رد شده و بلافاصله جسد وی را به خاک سپردند.
برادر وی وضعیت جسد او را اینگونه توصیف میکند:
ما صبح فردایی که خبردار شدیم، رفتیم برای شناسایی جسد.
من خودم جسد را دیدم، گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لختههای خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتفها کبود بود و پشت کمر، و ظاهرا قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشت، طوری که آن ملافهای که جسد را پیچیده بودند کاملا خونی شده بود قسمت زیر سر.
بعد آنجا جسد را به ما تحویل دادند. فرستادیم پزشکی قانونی کهریزک، چهار ساعت طول کشید، ظاهرا کالبد شکافی انجام شد به ما توضیح خاصی ندادند. یک فرمی به ما داده شد که داخلش توضیحاتی خواسته بودند از سوابق بیماری امید که ما همه را رد کردیم، ایشان نه بیمار بود نه معتاد بود و نه هیچی. بعدش یک قسمتی نوشته بود که آیا شما شکایتی دارید؟ من هم نوشتم که بله. البته افرادی آنجا بودند میگفتند که اگر بنویسید شکایت دارید جسد را ممکن است تحویلتان ندهند. من هم آنجا گفتم ما شکایت داریم، مسئولین زندان اوین مقصر هستند این قتل مشکوک است و باید پیگیری شود و امضا کردم. بعد از چهار ساعت جسد را برای تدفین به ما تحویل دادند. موقعی هم که داشتند پیکر پاکش را شستشو میدادند هنوز گوشش داشت خونریزی میکرد. در حالی که این ها به ما گفته بودند که ایشان قرص خورده، فشارش افت کرده و در بیمارستان لقمان فوت کرده است!
از او به عنوان اولین و تنها وبلاگنویسی که در زندان اوین درگذشته است یاد می شود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر