محمد ملکی نخستین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب، نامهای خطاب به دکتر هانی یازرلو زندانی سیاسی که به تازگی از زندان وکیلآباد مشهد آزاد شد نوشته است.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، دکتر هانی یازرلو از زندانیان سیاسی دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ است که بارها بازداشت و در زندان محبوس شده است. آخرین بازداشت وی در سال ۱۳۹۰ و به دلیل شرکت در مراسم درگذشت محسن دگمهچی، جعفر کاظمی و محمد حاج آقایی بوده که یازرلو در پی آن ۵۵ روز را در سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات زندانی بود و سرانجام به قید وثیقه آزاد شد.
این زندانی سیاسی دیگر بار در ۳۱ اردیبهشتماه ۱۳۹۲ توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر و جهت تحمل حبس به بند ۳۵۰ زندان اوین انتقال یافت. وی سپس در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس در تبعید و 15 سال تبعید در ایرانشهر محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر، محل تبعید و حبس به مشهد تغییر کرد.
یک منبع مطلع درباره وضعیت وی در زندان به کمپین گفت: دکتر یازرلو در بهمنماه از بند 350 زندان اوین به بهانه اعزام به بهداری، از بند خارج و به زندان وکیلآباد مشهد تبعید میشود. وی هر روز به دادگاه انقلاب برده میشد و البته وضعیت بند اعزام بسیار نامناسب بوده، به طوری که هیچگونه صبحانه و ناهاری به ایشان و زندانیانی که بالغ بر 200 نفر بودند داده نمیشد. بعدازظهرها هم اگر غذایی از غذای کارکنان و سربازان زندان باقی میماند به آنها داده میشد. بندی که دکتر در آن نگهداری میشد در حقیقت تنها یک سالن است که فاقد حمام بوده و تنها یک دستشویی دارد. رییس زندان برای اینکه این زندانی مشمول جیره غذایی نشود وی را به بند مذکور فرستاده بودند.
این منبع مطلع افزود: دکتر یازرلو در نهایت بعد از گذشت 3 روز و همچنین پیگیریهای خانواده در تهران و مشهد در 24 بهمنماه 1392 آزاد شد. آزادی وی در حالی صورت گرفت که نامه آزادی دکتر هانی یازرلو 21 بهمنماه 92 صادر شده بود و رییس زندان وکیلآباد به بهانه داشتن حکم تبعید، از آزادی او جلوگیری کرده بود و وی را به بند اعزام که مربوط به زندانیانی هست که اکثرا بعد از یک روز آزاد میشوند انتقال داد. یازرلو در این بند سه روز بلاتکلیف بود.
محمد ملکی، نخستین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب، ۸۰ ساله، و از مدافعان فعال آزادی های مدنی، در نامهای خطاب به دکتر هانی یازرلو در 22 بهمنماه 1392 یعنی دو روز قبل از آزادی وی مینویسد: "برادر هانی؛ این جلادان مسلمان نما تحمل اینکه تو بتوانی هفتهای یکبار چند دقیقه از پشت شیشه، زن و فرزندت را ببینی و با آنها حال و احوال کنی را هم تحمل نکردند و به زندان مشهد تبعیدت کردند تا در بین زندانیان عادی بیشتر عذابت دهند، با این پندار که شاید قلب رئوف و پاکت که چند بار چاقوی جراح را لمس کرده، از کار بیفتد و جانیان بتوانند به خیال خود از دست و زبانت خلاص شوند."
گفتنی است آقای ملکی که نخستین بار روز دوازدهم تیرماه ۱۳۶۰ در پی اعتراض به تعطیل شدن دانشگاهها و بازستاندن استقلال آنها، طعم زندان را در دوران جمهوری اسلامی چشید، و ۵ سال پشت میلهها ماند.
دکتر ملکی این مدافع فعال آزادیهای مدنی در ایران، از چهرههای شاخص گروه معروف به «ملی مذهبی» است، و به رغم تنگناهایی که برای او پدید آوردهاند، همچنان در ایران بهسر میبرد.
نسخهای از نامه دکتر محمد ملکی خطاب به دکتر هانی یازرلو در اختیار کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی قرار گرفته است که میخوانید.
بسمالحق
فضلالله مجاهدین علی القاعدین اجرأ عظیما
برادر بزرگوار و عزیز و مبارزم جناب آقای دکتر هانی یازرلو
بر تو مبارکباد رنجهایی که بهخاطر خلق و خالق تحمل میکنی
برادر هانی؛ این جلادان مسلمان نما تحمل اینکه تو بتوانی هفتهای یکبار چند دقیقه از پشت شیشه، زن و فرزندت را ببینی و با آنها حال و احوال کنی را هم تحمل نکردند و به زندان مشهد تبعیدت کردند تا در بین زندانیان عادی بیشتر عذابت دهند، با این پندار که شاید قلب رئوف و پاکت که چندبار چاقوی جراح را لمس کرده، از کار بیفتد و جانیان بتوانند به خیال خود از دست و زبانت خلاص شوند.
دست و زبانی که جز در خدمت ستمدیدگان و استحمار شدگان نمیگفت و نمینوشت.
به «ن والقلم» ای دوست خوردهام سوگند
که جز به خدمت «آزادگان» اندر بند
قلم بدست نگیرم، هر آنکه جز این کرد
بریده باد دو دستش همیشه باد نژند
هانی شیردل؛ تو اسوه و نمونهی مقاومت یک خلقی، تو از قبیلهی پاکانی، تو از آن بندگانی که خدا به صبرشان افتخار میکند (انالله یحب الصابرین) شما چهار نفر،تو و همسرت و پسرانت حامد و هود،از نعمت یافتگانید که به دست غصبشدگان و گمراهان (مغضوب علیهم والضالین) مورد آزمون قرار گرفتهاید.
تو در نوزده سالگی،هنگام دانشجویی در نظام شاهی و پس از انقلاب در نظام شیخی در مجموع هفت سال، و همسرت هشت سال (5 سال و 3 سال) زندانهای نظام ولایی را تجربه کردهاید و پسران شما حامد و هود این افتخار را داشتهاند که هریک سه سال در اسارت ملایان باشند.
شما انسانهای پاک و با شرف و عقیدهمند به آزادی و برابری و عدالت آتش برافروخته شده از سوی فرعونیان را تحمل کردید و چون شیر در برابر موشها مقاومت کردید.
تبارکالله از این همه استقامت و پایداری بر سر عقیده و ایمان، شما چه کرده بودید؟ عشقورزی به آزادی و برابری و دیگر هیچ، درود بر شرف، اخلاق، انسانیت و مقاومتتان باد.
دکتر هانی عزیز؛ شنیدم که در زندان اوین و بند 350 همانگونه که خصلت شمایان است در طبابت هیچ تفاوتی بین دوستان و نادوستان نمیگذاشتی، بر تو چنین روش و منشی مبارکباد.
این صفت از تو و همفکران و همرزمانت عجیب نیست، شمایان را خداوند چنین آفریده تا اسوهای باید برای همهی انسانها.
حالا که تو را به زندان مشهد تبعید کردهاند تا بین زندانیان عادی باشی مطمئن هستم با رفتار نیکویت با آنها همان شیوهای را خواهی داشت که با زندانیان سیاسی داشتی!
دکتر خوب و مهربان، من خاطرهی بیست و هشتمین روزهای هر ماه را که میآمدی تا آمپول دیفرلینم را بزنی هرگز فراموش نمیکنم که با چه دقت و وسواس این کار حساس را انجام میدادی و پس از تزریق کنار تختم مینشستی و از گذشتهها و ظلم و جنایتهایی که در حق ما و ملت ایران رفته سخن میگفتیم، میگفتیم از حقیر مردن آن بازجویانی که میخواستند ما را تحقیر کنند و...
هانی عزیز، امید دارم بار دیگر تو را ببینم و تحمل و بردباریت را ستایش کنم.
زندهباد آزادی و برابری
دکتر محمد ملکی 22 بهمن 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر