سایت خبری راه کارگر: در پی انتشار نامه سرگشاده رضا شهابی، فعال کارگری زندانی که در آن وی در اعتراض به افزایش فشارها به زندانیان سیاسی و جلوگیری از درمان آنها اعلام کرد که قصد دارد از گرفتن هرگونه خدمات درمانی و بهداشتی خودداری کند، محمود صالحی، فعال کارگری و سخنگوی کمپین دفاع از رضا شهابی با انتشار نامه سرگشاده ای خواستار راه اندازی یک کمپین جهانی در دفاع از رضا شهابی و همه زندانیان سیاسی دربند شد.
راه اندازی کمپین جهانی در دفاع از رضا شهابی و همه زندانیان سیاسی دربند
وی خطاب به «کارگران، مردم آگاه و آزادیخواه، تشکلهای کارگری» نوشت: کارگران زندانی در ایران، تنها به اتهام دفاع از حقوق خود و همطبقهایهایشان و به اتهام بیان خواست و مطالبات برحقشان تحت شکنجه و آزار روحی و جسمی قرار میگیرند.»
در بخش دیگری از این نامه سرگشاده آمده است:» در حال حاضر شاهرخ زمانی تنها به جرم فعالیتهای کارگری تحت سختترین و غیرانسانیترین برخوردها قرار گرفته است. رضا شهابی علیرغم وخامت جسمیاش از دارو و درمان و از ابتدائیترین امکانات خدماتی و بهداشتی محروم است. بهنام ابراهیمزاده، محمد جراحی، پدرام نصرالهی و دیگر فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی نیز از شرایط مشابهی برخوردارند. حتی بدویترین قوانین مربوط به حق و حقوق و رسیدگی به یک زندانی سیاسی زیر حاکمیت سرمایهداری رعایت نمیشود.
محمود صالحی در پایان این نامه به اهمیت دفاع از فعالین کارگری اسیر و زندانیان سیاسی پرداخته و آورده است: «به هر نحو ممکن باید به دفاع از رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی برخاست. باید در تمام دنیا یک کارزار بینالمللی و یک کمپین وسیع در حمایت از رضا شهابی و دیگر فعالین زندانی به راه انداخت و با فشارهای وارده خواستار مداوای فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی و عادی شد. مسلما ما کارگران در برابر این ظلم سکوت نخواهیم کرد و با اتحاد و همبستگی طبقاتی میتوان تعرض حامیان سرمایه و فشار آنها بر فعالین کارگری زندانی را به عقب راند.»
در بخش دیگری از این نامه سرگشاده آمده است:» در حال حاضر شاهرخ زمانی تنها به جرم فعالیتهای کارگری تحت سختترین و غیرانسانیترین برخوردها قرار گرفته است. رضا شهابی علیرغم وخامت جسمیاش از دارو و درمان و از ابتدائیترین امکانات خدماتی و بهداشتی محروم است. بهنام ابراهیمزاده، محمد جراحی، پدرام نصرالهی و دیگر فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی نیز از شرایط مشابهی برخوردارند. حتی بدویترین قوانین مربوط به حق و حقوق و رسیدگی به یک زندانی سیاسی زیر حاکمیت سرمایهداری رعایت نمیشود.
محمود صالحی در پایان این نامه به اهمیت دفاع از فعالین کارگری اسیر و زندانیان سیاسی پرداخته و آورده است: «به هر نحو ممکن باید به دفاع از رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی برخاست. باید در تمام دنیا یک کارزار بینالمللی و یک کمپین وسیع در حمایت از رضا شهابی و دیگر فعالین زندانی به راه انداخت و با فشارهای وارده خواستار مداوای فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی و عادی شد. مسلما ما کارگران در برابر این ظلم سکوت نخواهیم کرد و با اتحاد و همبستگی طبقاتی میتوان تعرض حامیان سرمایه و فشار آنها بر فعالین کارگری زندانی را به عقب راند.»
نامه ی سرگشاده محمود صالحی به افکار عمومی
کارگران، مردم آگاه و آزادیخواه، تشکلهای کارگری؛
همچنان که اطلاع دارید، رضا شهابی یکی از کارگران شرکت واحد تهران و حومه از تاریخ ۲۲/٣/۱٣٨۹ دستگیر و به اتهام دفاع از کارگران و محرومان جامعه مدت دو سال و نیم، در زندان اوین محبوس است.
بنا به گفته خود رضا، ماموران بازجو در بدو ورد ایشان به بازداشتگاه او را با شدید ترین شیوه شکنجه کردند که این شکنجه باعث شده تا رضا از ناحیه گردن دچار مشکل گردد. بنا به تشخیص و دستور پزشکان، رضا را عمل جراحی کردند و بعد از عمل قرار بود که ایشان را در مکانی آرام و به دور از هر گونه آلودگی …نگهداری کنند. اما این روزها فشار آنقدر علیه زندانیان سیاسی شدید شده است که رضا طی یک نامه به تاریخ ۲۵/۹/۹۱ به این فشار ها اعتراض کرده و این نامه رسما» انتشار یافته و رضا دو مورد از آن را به اطلاع ما رسانده است که یا دست به اعتصاب غذا می زند و یا به اعتراض به وضع موجود از گرفتن هر گونه خدمات در مانی و بهداشتی خود داری می کند. خود رضا در پایان گفته است که: «فعلا» گزینه دوم را انتخاب کردهام.»
کارگران، مردم آزاده، تشکلهای کارگری؛
ما این روزها شاهد اعتصاب غذای نسرین ستوده و صدها زندانی سیاسی در زندان های ترکیه بودیم. ما شاهد آن بودیم که چطور زندانیان سیاسی به خاطر فشارهای پیش از حد با جان خود به مقابله با کسانی درافتادند که ازهر نظر با هیچ اصول انسانی پایبند نیستند و نسبت به جان زندانیان سیاسی که ۵۰ روز از خوردن هرگونه خوراکی خودداری کرده بودند، افتخار می کنند و با خیال آسوده به عیش و نوش خود مشغول هستند. ما شاهد بودیم که چطور مسئولان زندان با کمال بی شرمی اعلام می کنند که: «بگذار زندانیان جان خود را از دست بدهند، ما که به آنان پیشنهاد اعتصاب غذا ندادهایم.»
ما مردم باید در آینده نه چندان دور شاهد هزینه جبران ناپذیر اعتصاب غذای ۵۰ روزه زندانیان سیاسی چه در زندانهای ایران و چه در زندان های ترکیه باشیم که چطور این زندانیان اعتصابی به مرضهای گوناگونی دچار می شوند که هیچ دکتر و درمانی نمی تواند سلامتی آنان را برگرداند.
این در حالی است که کارگران زندانی در ایران، تنها به اتهام دفاع از حقوق خود و همطبقهایهایشان و به اتهام بیان خواست و مطالبات برحقشان تحت شکنجه و آزار روحی و جسمی قرار میگیرند. زندانیان سیاسی از جمله رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی و … چند مورد اعتصاب غدا کردند تا شاید بتوانند تغییراتی در وضعیت موجود زندان ها به وجود بیاورند.
این زندانیان می خواهند به ما مردم بگویند که تحمل زندان در شرایطی که حتی نان برای خوردن، لباس برای پوشیدن، درمان برای مریض ها، خدمات رفاهی از جمله پتو، تخت، ملافه، جای خواب، لوازم بهداشتی، حمام، آب گرم و … وجود ندارد، طاقت فرساست. آنها برای دفاع از حرمت و کرامت انسانی و تنها به خاطر بیان خواست و مطالبات برحقشان اینگونه بیرحمانه مورد غضب محافظین سرمایه قرار گرفتهاند و هر وقت به این وضع موجود اعتراض میکنند بلافاصله آنها را از یک بند به بند دیگر و یا از یک شهر به شهر دیگری انتقال می دهند، زندانبانان سعی دارند تا با این شیوه خانواده های زندانیان سیاسی را تحت فشار روحی و اقتصادی قرار دهند و نتوانند حتی سالی یک بار به دیدن عزیزانشان بروند. زندانیان اعتصابی، بوسیله اعتصاب غدا میخواهند به خواست و مطالبات خود که همان برخورد انسانی با آنان و یا تامین نیازهای روز مره آنان است برسند، هر چند در کشوری که ما زندگی می کنیم ارزان ترین جنس که می شود آن را در همه جای این کشور تهیه و خریداری کرد و هر روز قیمت آن پائین و پائین تر می آید جان انسان است، آن هم انسانی که به جرم اعتقاداتش در زندان باشد.
در حال حاضر شاهرخ زمانی تنها به جرم فعالیتهای کارگری تحت سختترین و غیرانسانیترین برخوردها قرار گرفته است. رضا شهابی علیرغم وخامت جسمیاش از دارو و درمان و از ابتدائیترین امکانات خدماتی و بهداشتی محروم است. بهنام ابراهیمزاده، محمد جراحی، پدرام نصرالهی و دیگر فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی نیز از شرایط مشابهی برخوردارند. حتی بدویترین قوانین مربوط به حق و حقوق و رسیدگی به یک زندانی سیاسی زیر حاکمیت سرمایهداری رعایت نمیشود.
من به عنوان یک کارگر و سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی که سالها به جرم دفاع از محرومان و مردم ستمدیده متحمل زندان شدم، تمام آن درد و رنجهایی که رضا در نامه خود نوشته است با گوشت و پوست و استخوان لمس کرده ام. برای من کاملا قابل فهم است که عزم و اراده رضا شهابی برای رویارویی با این بیعدالتی و این جنگ نابرابر، جزم شده است اما وخامت وضعیت جسمی، زندگی و سلامت رضا شهابی را به مخاطره انداخته است. بدون شک هر گونه خطری که متوجه رضا شهابی گردد، مسئولیت آن مستقیما بر عهده مسئولین زندان و زندانبانان است.
کارگران مردم شریف و آزادیخواه؛
به هر نحو ممکن باید به دفاع از رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی برخاست. باید در تمام دنیا یک کارزار بینالمللی و یک کمپین وسیع در حمایت از رضا شهابی و دیگر فعالین زندانی به راه انداخت و با فشارهای وارده خواستار مداوای فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی و عادی شد. مسلما ما کارگران در برابر این ظلم سکوت نخواهیم کرد و با اتحاد و همبستگی طبقاتی میتوان تعرض حامیان سرمایه و فشار آنها بر فعالین کارگری زندانی را به عقب راند.
همچنان که اطلاع دارید، رضا شهابی یکی از کارگران شرکت واحد تهران و حومه از تاریخ ۲۲/٣/۱٣٨۹ دستگیر و به اتهام دفاع از کارگران و محرومان جامعه مدت دو سال و نیم، در زندان اوین محبوس است.
بنا به گفته خود رضا، ماموران بازجو در بدو ورد ایشان به بازداشتگاه او را با شدید ترین شیوه شکنجه کردند که این شکنجه باعث شده تا رضا از ناحیه گردن دچار مشکل گردد. بنا به تشخیص و دستور پزشکان، رضا را عمل جراحی کردند و بعد از عمل قرار بود که ایشان را در مکانی آرام و به دور از هر گونه آلودگی …نگهداری کنند. اما این روزها فشار آنقدر علیه زندانیان سیاسی شدید شده است که رضا طی یک نامه به تاریخ ۲۵/۹/۹۱ به این فشار ها اعتراض کرده و این نامه رسما» انتشار یافته و رضا دو مورد از آن را به اطلاع ما رسانده است که یا دست به اعتصاب غذا می زند و یا به اعتراض به وضع موجود از گرفتن هر گونه خدمات در مانی و بهداشتی خود داری می کند. خود رضا در پایان گفته است که: «فعلا» گزینه دوم را انتخاب کردهام.»
کارگران، مردم آزاده، تشکلهای کارگری؛
ما این روزها شاهد اعتصاب غذای نسرین ستوده و صدها زندانی سیاسی در زندان های ترکیه بودیم. ما شاهد آن بودیم که چطور زندانیان سیاسی به خاطر فشارهای پیش از حد با جان خود به مقابله با کسانی درافتادند که ازهر نظر با هیچ اصول انسانی پایبند نیستند و نسبت به جان زندانیان سیاسی که ۵۰ روز از خوردن هرگونه خوراکی خودداری کرده بودند، افتخار می کنند و با خیال آسوده به عیش و نوش خود مشغول هستند. ما شاهد بودیم که چطور مسئولان زندان با کمال بی شرمی اعلام می کنند که: «بگذار زندانیان جان خود را از دست بدهند، ما که به آنان پیشنهاد اعتصاب غذا ندادهایم.»
ما مردم باید در آینده نه چندان دور شاهد هزینه جبران ناپذیر اعتصاب غذای ۵۰ روزه زندانیان سیاسی چه در زندانهای ایران و چه در زندان های ترکیه باشیم که چطور این زندانیان اعتصابی به مرضهای گوناگونی دچار می شوند که هیچ دکتر و درمانی نمی تواند سلامتی آنان را برگرداند.
این در حالی است که کارگران زندانی در ایران، تنها به اتهام دفاع از حقوق خود و همطبقهایهایشان و به اتهام بیان خواست و مطالبات برحقشان تحت شکنجه و آزار روحی و جسمی قرار میگیرند. زندانیان سیاسی از جمله رضا شهابی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی و … چند مورد اعتصاب غدا کردند تا شاید بتوانند تغییراتی در وضعیت موجود زندان ها به وجود بیاورند.
این زندانیان می خواهند به ما مردم بگویند که تحمل زندان در شرایطی که حتی نان برای خوردن، لباس برای پوشیدن، درمان برای مریض ها، خدمات رفاهی از جمله پتو، تخت، ملافه، جای خواب، لوازم بهداشتی، حمام، آب گرم و … وجود ندارد، طاقت فرساست. آنها برای دفاع از حرمت و کرامت انسانی و تنها به خاطر بیان خواست و مطالبات برحقشان اینگونه بیرحمانه مورد غضب محافظین سرمایه قرار گرفتهاند و هر وقت به این وضع موجود اعتراض میکنند بلافاصله آنها را از یک بند به بند دیگر و یا از یک شهر به شهر دیگری انتقال می دهند، زندانبانان سعی دارند تا با این شیوه خانواده های زندانیان سیاسی را تحت فشار روحی و اقتصادی قرار دهند و نتوانند حتی سالی یک بار به دیدن عزیزانشان بروند. زندانیان اعتصابی، بوسیله اعتصاب غدا میخواهند به خواست و مطالبات خود که همان برخورد انسانی با آنان و یا تامین نیازهای روز مره آنان است برسند، هر چند در کشوری که ما زندگی می کنیم ارزان ترین جنس که می شود آن را در همه جای این کشور تهیه و خریداری کرد و هر روز قیمت آن پائین و پائین تر می آید جان انسان است، آن هم انسانی که به جرم اعتقاداتش در زندان باشد.
در حال حاضر شاهرخ زمانی تنها به جرم فعالیتهای کارگری تحت سختترین و غیرانسانیترین برخوردها قرار گرفته است. رضا شهابی علیرغم وخامت جسمیاش از دارو و درمان و از ابتدائیترین امکانات خدماتی و بهداشتی محروم است. بهنام ابراهیمزاده، محمد جراحی، پدرام نصرالهی و دیگر فعالین کارگری زندانی و زندانیان سیاسی نیز از شرایط مشابهی برخوردارند. حتی بدویترین قوانین مربوط به حق و حقوق و رسیدگی به یک زندانی سیاسی زیر حاکمیت سرمایهداری رعایت نمیشود.
من به عنوان یک کارگر و سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی که سالها به جرم دفاع از محرومان و مردم ستمدیده متحمل زندان شدم، تمام آن درد و رنجهایی که رضا در نامه خود نوشته است با گوشت و پوست و استخوان لمس کرده ام. برای من کاملا قابل فهم است که عزم و اراده رضا شهابی برای رویارویی با این بیعدالتی و این جنگ نابرابر، جزم شده است اما وخامت وضعیت جسمی، زندگی و سلامت رضا شهابی را به مخاطره انداخته است. بدون شک هر گونه خطری که متوجه رضا شهابی گردد، مسئولیت آن مستقیما بر عهده مسئولین زندان و زندانبانان است.
کارگران مردم شریف و آزادیخواه؛
به هر نحو ممکن باید به دفاع از رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی برخاست. باید در تمام دنیا یک کارزار بینالمللی و یک کمپین وسیع در حمایت از رضا شهابی و دیگر فعالین زندانی به راه انداخت و با فشارهای وارده خواستار مداوای فوری و بدون قید و شرط رضا شهابی و دیگر زندانیان سیاسی و عادی شد. مسلما ما کارگران در برابر این ظلم سکوت نخواهیم کرد و با اتحاد و همبستگی طبقاتی میتوان تعرض حامیان سرمایه و فشار آنها بر فعالین کارگری زندانی را به عقب راند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر