در مصاحبه خواهر کیانوش آسا با روز مطرح شد:
گزارش کامل قتل یک دانشجو
خواهر کیانوش آسا، در آستانه روز دانشجو در مصاحبه با "روز" گفت که این روز برای او و خانواده اش به شدت غم انگیز است.
گزارش کامل قتل یک دانشجو
خواهر کیانوش آسا، در آستانه روز دانشجو در مصاحبه با "روز" گفت که این روز برای او و خانواده اش به شدت غم انگیز است.
جماله آسا افزود: کیانوش دانشجوی نخبه ای بود که الان جایش به شدت در بین دانشجوها و در دانشگاه خالی ست؛ او دیگر بین دانشجویان نیست و این برای ما خیلی گران و سخت است. با فرارسیدن روز دانشجو هر سال ما به یاد دانشجویانی می افتیم که بی گناه کشته شدند، جان شان را از آنها ستاندند و بدون اینکه درباره علت کشته شدن آنها توضیحی دهند، در نهایت گفتند بیایید دیه بگیرید.
کیانوش آسا، نقاش، کاریکاتوریست، نوازنده و دانشجوی شیمی دانشگاه علم و صنعت تهران بود که روز 25 خرداد 88 و در جریان راهپیمانی میلیونی معترضان به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات، پس از اینکه مورد اصابت گلوله قرار گرفت مفقود شد و 9 روز بعد خانواده او، پیکرش را در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی کردند.
خانواده او با نوشتن نامه ای که یک نسخه از آن در اختیار "روز" قرار گرفته، گزارشی از نحوه گلوله خوردن کیانوش و فشارهایی که پس از جان باختن او بر خانواده اش وارد می شود ارائه داده و خواهان معرفی، محاکمه و مجازات علنی آمران و عاملان، با هر لباس و در هر مکان بصورت صریح، روشن و دقیق و با حضور خانواده وی شده اند.
جماله آسا، خواهر کیانوش آسا به "روز" می گوید: بیش از سه سال و نیم می گذرد از هر طریقی که فکر بکنید پی گیری کردیم و گفتیم فقط به ما بگویید چرا؟ کیانوش به چه دلیلی کشته شد؟ قاتل او چه کسی است و چه کسی دستور شلیک داد؟ اما در نهایت ، آخرین پاسخی که به ما دادند سه ماه پیش بود که به وکیل ما گفته اند چرا خانواده آسا نمی آیند دیه بگیرند. بعد به دروغ گفته اند که خیلی از خانواده ها دیه گرفته اند و خانواده آسا و چند خانواده محدود باقی مانده. آخر ما دیه می خواهیم چکار؟
او می افزاید: به هیچ عنوان وارد بحث درباره محتوای پرونده و شکایت ما و جزئیات آن، معرفی قاتل و دستگیری اش و اینکه آن روز چه اتفاقی افتاد، چه کسی دستور شلیک داد و چرا بچه های ما را به گلوله بستند نمی شوند. هر بار خود ما می رویم می گویند یک ماه دیگر بیایید ، دو ماه دیگر بیایید، یا در نهایت می گویند شما بگویید وکیل بیاید، وکیل که می رود می گویند بگو خانواده بیایند.. حالا هم که گفته اند چرا نمی آیید دیه بگیرید. آخر مثل روز روشن است چه اتفاقی افتاده و اگر بخواهند خیلی راحت می توانند همه چیز را توضیح دهند و قاتل را معرفی کنند، اما متاسفانه جز بازی دادن خانواده و وقت کشی هیچ کار دیگری نکردند. اداره آگاهی، دادسرای جنایی و حتی بیمارستانی که کیانوش را برده بودند هر کدام ما را به دیگری پاس میدهد . یک دور باطلی است که ما را می چرخانند و در این دور باطل با هر کدام هم، از قاضی گرفته تا بازپرس و هر کس دیگری، که مواجه می شویم فقطمیگویند چرا دیه نمی گیرید.
خانواده آسا در نامه خود نیز به این مساله اشاره کرده و توضیح داده اند: بر کسی پوشیده نیست که مناطق مختلف از نظر امنیتی و نظامی تقسیمبندی شدهاند و هر منطقه مسئولی دارد و امکانات، تعداد نفرات، اسلحه ها، گلولهها و جزئیات یک مرکز نظامی ثبت بوده و در اختیار مقامات و سازمانهای فوق قرار دارد. چگونه ممکن است در یک پایگاه، گلولههای متعددی به سوی افراد شلیک شود اما مسئولین مربوطه نتوانند بفهمند چه اتفاقی و چگونه رخ داده است؟ با اینکه بارها گفتهایم دیه و مواهب نمی خواهیم، قاتل را معرفی کرده و پاسخ پرسش هایمان را بدهند، همواره مراجع مختلف به شکلهای گوناگون، به خانواده و وکیل مان پیشنهاد دریافت دیه داده اند. حضور افراد از طرف ارگانها و سازمانهای مختلف حکومتی در منزل ما و آوردن تابلو، لوحها و … برای به اصطلاح دلجویی به چه منظوری بوده است؟
جماله آسا، خواهر کیانوش آسا سپس با اشاره به فشارهایی که بر خانواده اش در طی سه سال و نیم گذشته وارد شده به "روز" می گوید: من تاکنون حرف نزده بودم، برادرم که پی گیر پرونده بود را زندانی کردند، انواع و اقسام فشارها را آوردند، الان دیگر میخواهم حرف بزنم، میخواهم بگویم سه سال و نیم است زندگی را از ما گرفته اند، کیانوش ما را گرفته اند، برادر جوان مان که برای او هزاران آرزو داشتیم و آرزوهایمان را زیر خاک کردند.
او می افزاید: ما هر تلاشی کردیم برای این بود که به ما بگویند چرا برادر ما کشته شده. بدون هیچ گناهی کشته شد و هیچ کسی هیچ جوابی به ما نداد . و تنها جوابی که دادند فشار بر خانواده ما است که دست از پی گیری برداریم. اما ما از پی گیری دست برنخواهیم داشت. ما کیانوش را بی گناه از دست داده ایم، در عذاب هستیم و باری از غم و اندوه در درون ما مانده تا روزی که قاتل و قاتلان او را معرفی کنند و شاهد محاکمه آنها باشیم.
خانواده آسا در نامه خود به این فشارها اشاره کرده و نوشته اند: نیروهای اطلاعاتی و امنیتی نه تنها تاکنون اقدام عملی جدی و نتیجه بخشی برای پیدا کردن آمران و عاملان قتل کیانوش انجام ندادهاند بلکه بجای اینکه حافظ امنیت ما باشند، تهدیدی برای ما و اطرافیانمان شدند. آیا قتل کیانوش کم بوده که رفتار این نیروها، نیز باعث تحمیل اضطراب و فشار بر ما و دوستان و آشنایان مان شود؟ کار گذاشتن دوربین بر سر مزار کیانوش، کنترل رفت و آمد و تهدید خویشاوندان و آشنایان، به چه منظوری میباشد؟ در حالی که با وجود دوربین و کنترل همه جانبه، اراذل و اوباشی که چندین بار به سنگ مزار کیانوش تعرض کرده و به آن اسید پاشیدند و با کندن درخت سروی که مادر و دایهاش بر سر مزارش کاشتند به آن نیز رحم نکردند، هیچگاه بازداشت نشدند. ولی به بهانههای مختلف ما توسط پلیس امنیت، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بازداشت شدیم.
آنها افزوده اند: در زندان قزلحصار کرج و زندان دیزل آباد کرمانشاه، به بهانهی بازرسی بدنی، کامران را مجبور کردند تا برهنه شود و علاوه بر زندان اوین، یک ماه او را در بند زندانیان خطرناک، محکومین به اعدام و توزیعکنندگان و مصرفکنندگان مواد مخدر در زندان قزلحصار نگه داشتند. همچنین چند مرحله افسردگی شدید روحی برخی اعضای خانواده، باعث ماه ها بستری شدن در بیمارستان گردید. بازداشت و بازجویی از مادر، برادران و خواهران کیانوش و استفاده از چشمبند، برخوردهای غلط، غیرقانونی و توهینآمیز چه معنایی دارد؟ آیا این رفتارها انسانی است؟
خانواده کیانوش آسا سپس با اشاره به اینکه کیانوش با یک گلوله زخمی شده بود اما وقتی جنازه او در شناسایی کردند دو گلوله بر بدن او بوده پرسیده اند: چه شخص یا اشخاصی با مجوز چه فرد، افراد یا سازمانی و با چه قصد و هدفی، از پشتبام پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا به سوی کیانوش تیراندازی کردهاند؟ طبق تحقیقات ما و بر اساس اظهارات شاهدان محل حادثه، ابتدا تنها یک گلوله به کیانوش اصابت کرده، سپس او زخمی و به بیمارستان منتقل میشود. چه کسانی، چرا و با چه مجوزی او را از بیمارستان خارج کردهاند؟ در حالی که به گفتهی پزشکان، زخمیها در حال مداوا بودهاند و نمیبایست جابجا میشدند. اگر کیانوش در بیمارستان هنوز زنده بوده، پیکر زخمی او را چرا و به کجا منتقل کردند؟ در بیمارستان رسول اکرم و احیانأ پس از آن، مراقبت های پزشکی در چه سطحی بوده است؟ آیا مداوای لازم و کافی بر روی کیانوش زخمی انجام گرفته است؟ اگر کیانوش در بیمارستان جانش را از دست داده، چرا بلافاصله به پزشکی قانونی منتقل نشده است؟
آنها در ادامه سئوال کرده اند: با اینکه کیانوش روز ۲۵ خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفته، اما تاریخ تحویل جسد به پزشکی قانونی ۲۹ خرداد است. در طول این چند روز پر ابهام، کیانوش که نه در بیمارستان و نه در پزشکی قانونی بوده، در کجا نگهداری میشده و چه شرایطی داشته است؟ آیا ارگان دیگری وجود دارد که جسد قبل از تحویل به پزشکی قانونی در آنجا نگهداری شود؟ وقتی برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی مراجعه کردیم، علاوه بر اثر گلوله اول، اثر گلولهی دیگری در بدن او وجود داشت. از طرفی گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده زیرا به این نکته که گلوله های موجود در جسد، از یک یا دو اسلحه و در یک یا دو زمان متفاوت شلیک شده یا خیر، اشاره ای نکرده است و فقط علت فوت را «اصابت گلوله» عنوان نموده است. چرا روز، ساعت فوت و دیگر جزییات نحوهی مرگ تشریح نشده است؟
خانواده کیانوش آسا با طرح این سئوال که "چرا نسخههایی از گزارش اسلحه شناسی و دیگر تحقیقات و گزارش های پرونده را تاکنون به ما یا وکیل پرونده تحویل نداده اند" پرسیده اند: اگر دو گلوله، همزمان و در یک مکان به کیانوش اصابت نکرده، پس گلولهی دوم که یقینأ باعث مرگ او شده، کی، کجا، چگونه، چرا و توسط چه کسی به بدن زخمی او شلیک شده است؟ تحویل دهنده جسد به پزشکی قانونی چه شخص یا اشخاصی و وابسته به کجا بودهاند و چگونه توانستهاند با آسودگی خاطر و بدون ترس از پیگیری و بازداشت، روزانه جسد خونین جوانی را که مورد اصابت دو گلوله قرار گرفته بود تحویل پزشکی قانونی دهند؟ چرا در نامه پزشکی قانونی بدون ارائه هرگونه جزئیاتی از آن شخص یا اشخاص تنها به عنوان «ناشناس» نام برده است؟ عینک، لباسها، تلفن همراه و دیگر وسایل شخصی کیانوش در کجا نگهداری شده یا میشود و چرا آنها را به ما تحویل نمی دهند؟ چرا با وجود دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی متعدد و بعضاً موازی تا کنون آمران و عاملان این جنایت معرفی، محاکمه و مجازات نشدهاند؟
آنها همچنین خواهان پی گیری مساله از سوی احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره ایران، دبیرکل، رئیس و کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سایر نهادها و سازمان های بین المللی حقوق بشری شده اند.
متن کامل نامه خانواده کیانوش آسا در وب سایت کلمه منتشر شده و در این لینک می توانید ببینید.
کیانوش آسا، نقاش، کاریکاتوریست، نوازنده و دانشجوی شیمی دانشگاه علم و صنعت تهران بود که روز 25 خرداد 88 و در جریان راهپیمانی میلیونی معترضان به اعلام نام محمود احمدی نژاد به عنوان برنده انتخابات، پس از اینکه مورد اصابت گلوله قرار گرفت مفقود شد و 9 روز بعد خانواده او، پیکرش را در سردخانه پزشکی قانونی شناسایی کردند.
خانواده او با نوشتن نامه ای که یک نسخه از آن در اختیار "روز" قرار گرفته، گزارشی از نحوه گلوله خوردن کیانوش و فشارهایی که پس از جان باختن او بر خانواده اش وارد می شود ارائه داده و خواهان معرفی، محاکمه و مجازات علنی آمران و عاملان، با هر لباس و در هر مکان بصورت صریح، روشن و دقیق و با حضور خانواده وی شده اند.
جماله آسا، خواهر کیانوش آسا به "روز" می گوید: بیش از سه سال و نیم می گذرد از هر طریقی که فکر بکنید پی گیری کردیم و گفتیم فقط به ما بگویید چرا؟ کیانوش به چه دلیلی کشته شد؟ قاتل او چه کسی است و چه کسی دستور شلیک داد؟ اما در نهایت ، آخرین پاسخی که به ما دادند سه ماه پیش بود که به وکیل ما گفته اند چرا خانواده آسا نمی آیند دیه بگیرند. بعد به دروغ گفته اند که خیلی از خانواده ها دیه گرفته اند و خانواده آسا و چند خانواده محدود باقی مانده. آخر ما دیه می خواهیم چکار؟
او می افزاید: به هیچ عنوان وارد بحث درباره محتوای پرونده و شکایت ما و جزئیات آن، معرفی قاتل و دستگیری اش و اینکه آن روز چه اتفاقی افتاد، چه کسی دستور شلیک داد و چرا بچه های ما را به گلوله بستند نمی شوند. هر بار خود ما می رویم می گویند یک ماه دیگر بیایید ، دو ماه دیگر بیایید، یا در نهایت می گویند شما بگویید وکیل بیاید، وکیل که می رود می گویند بگو خانواده بیایند.. حالا هم که گفته اند چرا نمی آیید دیه بگیرید. آخر مثل روز روشن است چه اتفاقی افتاده و اگر بخواهند خیلی راحت می توانند همه چیز را توضیح دهند و قاتل را معرفی کنند، اما متاسفانه جز بازی دادن خانواده و وقت کشی هیچ کار دیگری نکردند. اداره آگاهی، دادسرای جنایی و حتی بیمارستانی که کیانوش را برده بودند هر کدام ما را به دیگری پاس میدهد . یک دور باطلی است که ما را می چرخانند و در این دور باطل با هر کدام هم، از قاضی گرفته تا بازپرس و هر کس دیگری، که مواجه می شویم فقطمیگویند چرا دیه نمی گیرید.
خانواده آسا در نامه خود نیز به این مساله اشاره کرده و توضیح داده اند: بر کسی پوشیده نیست که مناطق مختلف از نظر امنیتی و نظامی تقسیمبندی شدهاند و هر منطقه مسئولی دارد و امکانات، تعداد نفرات، اسلحه ها، گلولهها و جزئیات یک مرکز نظامی ثبت بوده و در اختیار مقامات و سازمانهای فوق قرار دارد. چگونه ممکن است در یک پایگاه، گلولههای متعددی به سوی افراد شلیک شود اما مسئولین مربوطه نتوانند بفهمند چه اتفاقی و چگونه رخ داده است؟ با اینکه بارها گفتهایم دیه و مواهب نمی خواهیم، قاتل را معرفی کرده و پاسخ پرسش هایمان را بدهند، همواره مراجع مختلف به شکلهای گوناگون، به خانواده و وکیل مان پیشنهاد دریافت دیه داده اند. حضور افراد از طرف ارگانها و سازمانهای مختلف حکومتی در منزل ما و آوردن تابلو، لوحها و … برای به اصطلاح دلجویی به چه منظوری بوده است؟
جماله آسا، خواهر کیانوش آسا سپس با اشاره به فشارهایی که بر خانواده اش در طی سه سال و نیم گذشته وارد شده به "روز" می گوید: من تاکنون حرف نزده بودم، برادرم که پی گیر پرونده بود را زندانی کردند، انواع و اقسام فشارها را آوردند، الان دیگر میخواهم حرف بزنم، میخواهم بگویم سه سال و نیم است زندگی را از ما گرفته اند، کیانوش ما را گرفته اند، برادر جوان مان که برای او هزاران آرزو داشتیم و آرزوهایمان را زیر خاک کردند.
او می افزاید: ما هر تلاشی کردیم برای این بود که به ما بگویند چرا برادر ما کشته شده. بدون هیچ گناهی کشته شد و هیچ کسی هیچ جوابی به ما نداد . و تنها جوابی که دادند فشار بر خانواده ما است که دست از پی گیری برداریم. اما ما از پی گیری دست برنخواهیم داشت. ما کیانوش را بی گناه از دست داده ایم، در عذاب هستیم و باری از غم و اندوه در درون ما مانده تا روزی که قاتل و قاتلان او را معرفی کنند و شاهد محاکمه آنها باشیم.
خانواده آسا در نامه خود به این فشارها اشاره کرده و نوشته اند: نیروهای اطلاعاتی و امنیتی نه تنها تاکنون اقدام عملی جدی و نتیجه بخشی برای پیدا کردن آمران و عاملان قتل کیانوش انجام ندادهاند بلکه بجای اینکه حافظ امنیت ما باشند، تهدیدی برای ما و اطرافیانمان شدند. آیا قتل کیانوش کم بوده که رفتار این نیروها، نیز باعث تحمیل اضطراب و فشار بر ما و دوستان و آشنایان مان شود؟ کار گذاشتن دوربین بر سر مزار کیانوش، کنترل رفت و آمد و تهدید خویشاوندان و آشنایان، به چه منظوری میباشد؟ در حالی که با وجود دوربین و کنترل همه جانبه، اراذل و اوباشی که چندین بار به سنگ مزار کیانوش تعرض کرده و به آن اسید پاشیدند و با کندن درخت سروی که مادر و دایهاش بر سر مزارش کاشتند به آن نیز رحم نکردند، هیچگاه بازداشت نشدند. ولی به بهانههای مختلف ما توسط پلیس امنیت، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه بازداشت شدیم.
آنها افزوده اند: در زندان قزلحصار کرج و زندان دیزل آباد کرمانشاه، به بهانهی بازرسی بدنی، کامران را مجبور کردند تا برهنه شود و علاوه بر زندان اوین، یک ماه او را در بند زندانیان خطرناک، محکومین به اعدام و توزیعکنندگان و مصرفکنندگان مواد مخدر در زندان قزلحصار نگه داشتند. همچنین چند مرحله افسردگی شدید روحی برخی اعضای خانواده، باعث ماه ها بستری شدن در بیمارستان گردید. بازداشت و بازجویی از مادر، برادران و خواهران کیانوش و استفاده از چشمبند، برخوردهای غلط، غیرقانونی و توهینآمیز چه معنایی دارد؟ آیا این رفتارها انسانی است؟
خانواده کیانوش آسا سپس با اشاره به اینکه کیانوش با یک گلوله زخمی شده بود اما وقتی جنازه او در شناسایی کردند دو گلوله بر بدن او بوده پرسیده اند: چه شخص یا اشخاصی با مجوز چه فرد، افراد یا سازمانی و با چه قصد و هدفی، از پشتبام پایگاه بسیج ۱۱۷ عاشورا به سوی کیانوش تیراندازی کردهاند؟ طبق تحقیقات ما و بر اساس اظهارات شاهدان محل حادثه، ابتدا تنها یک گلوله به کیانوش اصابت کرده، سپس او زخمی و به بیمارستان منتقل میشود. چه کسانی، چرا و با چه مجوزی او را از بیمارستان خارج کردهاند؟ در حالی که به گفتهی پزشکان، زخمیها در حال مداوا بودهاند و نمیبایست جابجا میشدند. اگر کیانوش در بیمارستان هنوز زنده بوده، پیکر زخمی او را چرا و به کجا منتقل کردند؟ در بیمارستان رسول اکرم و احیانأ پس از آن، مراقبت های پزشکی در چه سطحی بوده است؟ آیا مداوای لازم و کافی بر روی کیانوش زخمی انجام گرفته است؟ اگر کیانوش در بیمارستان جانش را از دست داده، چرا بلافاصله به پزشکی قانونی منتقل نشده است؟
آنها در ادامه سئوال کرده اند: با اینکه کیانوش روز ۲۵ خرداد مورد اصابت گلوله قرار گرفته، اما تاریخ تحویل جسد به پزشکی قانونی ۲۹ خرداد است. در طول این چند روز پر ابهام، کیانوش که نه در بیمارستان و نه در پزشکی قانونی بوده، در کجا نگهداری میشده و چه شرایطی داشته است؟ آیا ارگان دیگری وجود دارد که جسد قبل از تحویل به پزشکی قانونی در آنجا نگهداری شود؟ وقتی برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی مراجعه کردیم، علاوه بر اثر گلوله اول، اثر گلولهی دیگری در بدن او وجود داشت. از طرفی گزارش پزشکی قانونی ناقص بوده زیرا به این نکته که گلوله های موجود در جسد، از یک یا دو اسلحه و در یک یا دو زمان متفاوت شلیک شده یا خیر، اشاره ای نکرده است و فقط علت فوت را «اصابت گلوله» عنوان نموده است. چرا روز، ساعت فوت و دیگر جزییات نحوهی مرگ تشریح نشده است؟
خانواده کیانوش آسا با طرح این سئوال که "چرا نسخههایی از گزارش اسلحه شناسی و دیگر تحقیقات و گزارش های پرونده را تاکنون به ما یا وکیل پرونده تحویل نداده اند" پرسیده اند: اگر دو گلوله، همزمان و در یک مکان به کیانوش اصابت نکرده، پس گلولهی دوم که یقینأ باعث مرگ او شده، کی، کجا، چگونه، چرا و توسط چه کسی به بدن زخمی او شلیک شده است؟ تحویل دهنده جسد به پزشکی قانونی چه شخص یا اشخاصی و وابسته به کجا بودهاند و چگونه توانستهاند با آسودگی خاطر و بدون ترس از پیگیری و بازداشت، روزانه جسد خونین جوانی را که مورد اصابت دو گلوله قرار گرفته بود تحویل پزشکی قانونی دهند؟ چرا در نامه پزشکی قانونی بدون ارائه هرگونه جزئیاتی از آن شخص یا اشخاص تنها به عنوان «ناشناس» نام برده است؟ عینک، لباسها، تلفن همراه و دیگر وسایل شخصی کیانوش در کجا نگهداری شده یا میشود و چرا آنها را به ما تحویل نمی دهند؟ چرا با وجود دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی متعدد و بعضاً موازی تا کنون آمران و عاملان این جنایت معرفی، محاکمه و مجازات نشدهاند؟
آنها همچنین خواهان پی گیری مساله از سوی احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره ایران، دبیرکل، رئیس و کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سایر نهادها و سازمان های بین المللی حقوق بشری شده اند.
متن کامل نامه خانواده کیانوش آسا در وب سایت کلمه منتشر شده و در این لینک می توانید ببینید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر