۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

نامه مادرستار بهشتی به جیش العدل


فرزندان بلوچم،
ثروتمندان و زور مداران، اگر بتوانند هر چه را انکار کنند، هرگز نمی توانند " مادران" را انکار کنند. چون انکار مادران، انکار انسانیت است. ومن، یک مادر داغدیده و داغدارم. مادری که جلوی چشمش پسر جوانش را بردند و او را زدند و کشتند و همه مسئولان خونش را انکار کردند.
من چیزهایی از رنج ها و کمبودهای شما در استان های محروم شنیده ام. منِ مادر اگر به شما در باره ظلم ها و کم کاری هایی که بر شما روا داشته شده حق بدهم، هرگز به شما حق نمی دهم برای رسیدن به خواسته هایتان، فرزندان ما را یک به یک بکشید. شاید کسی نداند که من یکسال و پنج ماه است که هر روز به سرقبر پسرم می روم. همه مردم این روزها به سراغ زندگی خودشان رفته اند اما من هر روز می روم سر قبر پسرم. شاید به این دلیل که همه مردم مرگ یک جوان را فراموش می کنند بجز مادرش.
فرزندان بلوچم،
و ای شماهایی که این سربازان را گروگان گرفته اید، راضی نشوید مادران دیگری به داغ من و به داغ مادرانی مثل من دچار شوند. ستار مرا بی گناه بردند و زدند و کشتند و جگر مرا سوختند. اکنون این مادر ستار است که دست به دامان شما شده است. مادری که جگر لخته لخته اش را در دست گرفته و به شما التماس می کند. بیایید و به ما و به همه مردم جهان نشان بدهید که آنقدر در دل شماها روشنایی هست که التماس یک مادر را بشنوید.
نشان بدهید که مردان بزرگ، از هر چه بگذرند، از سوز مادران نمی گذرند. پسران ما را که هموطنان بی گناه خود شما هستند آزاد کنید. ما هم قول می دهیم که برای آبادانی مناطق محروم و رفع محرومیت ها در کنار شما باشیم. نشان بدهید که سوز ما را می فهمید. نشان بدهید که روی هرکس را زمین بیندازید، روی مادران را زمین نمی اندازید. چرا که همه شما مادر دارید و مادرانتان را دوست دارید.
گوهر عشقی _ مادر ستار بهشتی 

یازده فرورودین یکهزار سیصد و نود و سه – شهرستان رباط کریم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر